ده چهره از نوآوری


یک پروژه مناسب در زمان مناسب می تواند به یک نوآوری که بخودی خود رشد کند، منتهی شود.  ده نوع شخصیت نوآور هستند که می توانند این اتفاق را محقق کنند.
همانند نگاشت استراتژی های رقابتی یا حفظ حاشیه های خوب ، به طور فزاینده ای مشخص شده که پرورش فرهنگ نوآوری برای موفقیت هر کسب و کاری حیاتی است ،.  در نظرسنجی اخیر که گروه مشاوره بوستون از حدود  50 کشور و انواع مشاغل انجام داده ، گزارش شده که از هر ده مدیر ارشد 9 نفر معتقدند نوآوری در دستیابی به  موفقیت در صنعت آنها ضروری است.  آنها اکنون تشخیص داده اند که رشد از طریق نوآوری با بهینه کردن عملیات و امور مالی سازمان  بهترین استراتژی آنها برای رقابت در بازار جهانی است چرا که  برای برخی از سازمانها  ممکن است منابع کم هزینه تری وجود داشته باشند.

ده نوع شخصیت ( personas ) نوآوری که در این مقاله توصیف شده اند لزوماً قدرتمندترین افرادی نیستند و لازم نیست که باشند ، زیرا هر شخصیتی با ابزارهای خاص خود ، مهارت های خاص خود ، دیدگاه خود را به سیستم ارائه میده.  بر عکس نظم قدیمی سازمانها که این نوع شخصیتها را محدود میکردند ، این نقش ها می تواند نسل جدیدی از مبتکران را توانمند کنند. آنها به افراد اجازه می دهند سهم منحصر به فرد خود در اکولوژی اجتماعی و عملکرد تیم داشته باشند. اطمینان حاصل کنید که این ده شخص در سازمان شما جایگاهی دارند و با هم می توانید کارهای خارق العاده ای انجام دهید.

شخصیت های یادگیرنده

برای سه شخصیت اول ایده اینست که هر چقدر هم یک شرکت موفق باشد ، هیچ کس رضایت خاطر و احساس کفایت نمی کند

  1. انسان شناس – با مشاهده رفتار افراد و ایجاد درک عمیق از نحوه تعامل جسمی و عاطفی آنها با محصولات ، خدمات و فضاها ، آموزه و بینش جدیدی را به سازمان ارائه می دهد .انسان شناسان  اصل Zen  از “ذهن مبتدی”  ( مکتبی در مذهب بودا)  را بکار می گیرند .

 این افراد حتی با داشتن سوابق گسترده آموزشی و تجربه زیادی در هر زمینه ، به نظر می رسد دانسته های خود را کنار می گذارند و بدنبال چیز جدیدتر هستند .
اگر مشاهدات تازه و روشنگرترمی خواهید ، باید در مورد مکان و نحوه جمع آوری این مشاهدات نوآور باشید. به عنوان مثال ، اگر می خواهید در مورد تجربه بهبود بیمار در یک بیمارستان شلوغ دید کسب کنید، آیا باید از پزشکان یا پرستاران سوال کنید؟ با بیماران صحبت می کنید؟ یک نظرسنجی متفکرانه منتشر کنید؟ یا به همراه بیمار یک فیلم مستند بسازید . درک کوچکترین تفاوت های ظریف آنها می تواند فرصت های فوق العاده ای را ایجاد کند.

 

  1. آزمایشگر – دائما بدنبال آموزش های جدید می باشد . با فرآیند آزمون و خطای دیدش را گسترش و بهتر می کند . این شخصیت کلاسیک ترین نقش یک نوآور می باشد.وقتی به آزمونگر فکر می کنیم ، افرادی مانند داوینچی و توماس ادیسون و دیگر مخترعان بزرگ به ذهن خطور می کند.اما وقتی نوبت به نوآوری می رسد ، آزمونگرها  نیازی به نبوغ ندارند. وجه مشترک آنان سخت کوشی ، ذهن کنجکاو و اشتیاق یادگیری است. تعداد کمی از افراد می خواهند بفهمند نام روان کننده اسپری WD-40 از کجا آمده است ، اما در واقع این نام به 39 آزمایش ناموفق در ارائه فرمول مناسب قبل از اینکه شرکت در نهایت به موفقیت برسد اشاره دارد.
  2. Cross-Pollinator سایر صنایع و فرهنگ ها را کاوش می کند ، سپس یافته ها را متناسب با نیازهای منحصر به فرد سازمان ترجمه می کند. آنان  می توانند از طریق کنار هم قرار دادن غیر منتظره ایده ها یا مفاهیم به ظاهر نامرتبط ، ایده  جدید و بهتری ایجاد کنند.آنها اغلب با کشف یک راه حل هوشمندانه در یک زمینه یا صنعت و تبدیل  موفقیت آمیز آن به نوعی دیگر ، نوآوری می کنند.به عنوان مثال ، این یک Cross-Pollinator بود که ایده صفحه کلید پیانو را از دنیای موسیقی به ماشین تحریر دستی اولیه در  دنیای تجارت تبدیل و بعد از آن  مرحله به مرحله به صفحه کلیدهای الکترونیکی تبدیل کرد .  پیشگامان رایانه ایده کارتهای پانچ IBM – و حتی خود رایانه دیجیتال را از یک سیستم کارت پانچ در بافتن الگوهای پیچیده پارچه بر روی دستگاههای بافندگی ابریشم الهام گرفتند .

شخصیت  سازمانده

سه شخصیت بعدی نقش های سازماندهی کننده را بازی می کنند ، افرادی که در طراحی و ایجاد فرآیندهای نا موجود در سازمان ها ، باهوش هستند.

  1. هاردلر – می داند که مسیر نوآوری با موانع جورواجور روبروست است و او توانایی غلبه یا برون رفت از آن دست اندازها را دارد. آنها بدنبال راههایی هستند که سازمان مجبور نباشد همیشه با یک چالش جدی روبرو باشد . اندکی پس از اینکه تویوتا مارک جدید لکسوس خود را در ایالات متحده راه اندازی کرد ، این خودروساز با یک مشکل کیفی روبرو شد که نیاز به فراخوان برون مرزی داشت . می توانست روی این مشکل سرپوش بگذارد ولی در عوض ، آنها با همه صاحبان لکسوس ها تماس گرفتند و موضوع را به آنها اطلاع دادند. و آنرا فراخوان عمومی کردند . برای به حداقل رساندن هرگونه ناراحتی ، آنها یک تکنسین را به خانه ها و دفاتر صاحبان خودرو  فرستادند تا در محل تشخیص و در صورت لزوم  تعمیر کنند. علاوه بر اینکار  ماشین ها را تمیز و سرویس نیز می کردند ، چیزی که از آن زمان به  بعد به بخشی از روش لکسوس تبدیل شوید. به جای آسیب رساندن به مارک تجاری ، برنامه بازرسی و خدمات به هر صاحب لکسوس این فرصت را داد تا از خدمات خارق العاده ای که همراه با ماشین جدید ارائه شده است ، تبلیغ کنند و حداکثر استفاده را ببرند . این امر به یک بخش اصلی از استراتژی بلند مدت لکسوس و تبدیل شدن به شماره یک رضایت مشتری شد.
  2. همیار- به گردآوری گروههای منتخب  کمک می کند واینکار اغلب به ایجاد مجموعه ای جدید و راه حلهای چند رشته ای منجر می شود.آنها علاوه بر قدرت مربیگری ، افراد را برای انجام کارها گرد هم می آورند و مایل و قادر به عبور  از مرزهای سازمان هستند.همیار آن فرد نادری است که ارزش تیم را بیشتر از ارزش فرد می داند و موفقیت های پروژه را فراتر از دستاوردهای فردی ارزیابی می کند.
    این همان کاری است که در  سوپرمارکتهای  Whole Foods انجام می شود . آنها با به چالش کشیدن روشهای متعارف در مورد کار و مدیریت ،  راهی جدید برای مدیریت کسب و کار های شلوغ  ارائه می دهد. هر فروشگاه دارای هشت تیم داخلی است و هرکدام استخدام های خود را انجام می دهند. کارمندان جدید توسط تیم نانوایی ، تیم غذاهای دریایی یا هر گروه دیگری که به آنها می پیوندند استخدام می شوند. یک ماه پس از استخدام ، دو سوم همکاران باید برای ادامه کار با شخص جدید رای دهند. به عبارت دیگر ، شما ملزم به کسب نتایج مثبت هستید.
  3. کارگردان – نه تنها بازیگر و خدمه با استعداد را دور هم جمع می کند ، بلکه به بروز استعدادهای آنها نیز کمک می کند. کارگردان کسی است که نقشه تولید را می کشد ، صحنه ها را درست می کند ، بهترین بازیگران را با بهترین اجرا به نمایش می گذارد ، و کار را به اتمام می رساند. یکی از مدیران برجسته  کلودیا کوتچکا معاون طراحی ، نوآوری و استراتژی Procter & Gamble است که اخیراً در مجله Fortune به عنوان “قدرتمندترین مدیر طراحی در کشورامریکا ” توصیف شده است. او به ایجاد صندوق نوآوری شرکت کمک کرد و سپس از مدیران واحدهای تجاری جهانی P&G خواست “مشکلات قابل حل”  برای چلنج های خیلی مهم شرکت را پیشنهاد دهند . او 90 درصد پیشنهادها را رد کرد ، اکثرا  به این دلیل که آنها را “به اندازه کافی سخت” نمی دانست ، اما در پایان با یک لیست عالی از پروژه ها برای پیشبرد جمعی کار را پیش برد .

 

شخصیتهای سازنده

چهار شخصیت باقیمانده برای ایجاد نوآوری نظریات را از نقش های آموزشی و قدرت از نقشهای سازمان دهنده می گیرند .

  1. معمار تجربه – تجارب جذابی را که فراتر از قابلیت های ساده باشد طراحی می کند تا در سطح عمیق تری با نیازهای نهفته یا ابراز شده مشتری ارتباط برقرار کند. تجربیات آنها از سایرین بیشتر است . آنها مانع از سقوط سازمان به دنیای فقط کالا می شوند ، جایی که قیمت تنها نقطه مقایسه است. یکی از راه های شروع کار در این نقش این است که به هر جنبه از کسب و کار خود نگاه کنید و بپرسید ، “آیا این معمولی است ، یا حداقل کمی خارق العاده است؟”
  2. طراح مجموعه – موقعیتی را  ایجاد می کند که در آن اعضای تیم نوآوری می توانند بهترین کار خود را انجام دهند و محیط های فیزیکی را به ابزاری قدرتمند برای تأثیرگذاری بر رفتار و نگرش تیم تبدیل می کنند. شرکت هایی مانند Pixar و Industrial Light & Magic تشخیص می دهند که محیط های اداری مناسب می توانند به فرهنگ خلاق کمک کنند. وقتی  یک تیم تجاری پس از تغییرات مجدد روی فضای خود ، تولید مفیدش را دو برابر می کند و یا وقتی یک تیم ورزشی توانایی برنده شدن را در یک استادیوم کاملا جدید کشف می کند ، آنها ارزش Set Designer را نشان می دهند.
  3. مراقب – یک متخصص مراقبت های بهداشتی هنگام  مراقبت از مشتری به روشهایی فراتر از فقط خدمات معمولی اتکا می کند . مراقبان خوب نیازهای مشتری را پیش بینی می کنند و آماده مراقبت از آنها هستند. یک فروشگاه شربت سازی به مشتریان خود می آموزد چگونه از شربت لذت ببرند بدون اینکه هرگز با آنها گفتگو کنید ، نقش مراقب را نشان می دهد. مراقبت  پایه و اساس نوآوری های نیروی انسانی است. همه ما مشتاق یک مراقب خوب هستیم. چرا سایر مربیان شخصی اینقدر محبوب می شوند؟ چرا برخی از آرایشگاه ها اینقدر تقاضا دارند؟ به آن پیشخدمت یا صاحب رستوران فکر کنید که توجه شما را به خود جلب می کند ، مراقبی که به شما این احساس را می دهد که  تنها مشتری اتاق هستید. مراقبان برای درک هر مشتری جداً زحمت بیشتری می کشند. چرا؟ زیرا بهترین مراقبت با توجه به علایق و نیازهای شخصی صورت می گیرد.
  4. قصه گو – از طریق روایت های جذاب است که میتوان یک  ارزش بنیادی انسانی و یا یک صفت فرهنگی خاص را بیان  کرد . و از این طریق هم  روحیه درونی و هم آگاهی بیرونی را تقویت کرد. شرکت های Dell تا Starbucks افسانه های شرکتی زیادی گفته اند  که از مارک های آنها حمایت می کنند و باعث رفاقت در تیم های خود می شوند .Medtronic ، که به دلیل نوآوری در محصول و رشد مداوم بالا مشهور است ، فرهنگ خود را با قصه گویی مستقیم از روایت دست اول از بیماران در مورد چگونگی نجات بیماران تقویت می کند. سازمان های مدرن و باهوش  می دانند چگونه یک داستان خوب را بیان کنند. آنها تخیل ما را با روایت های جذاب ابتکار ، سخت کوشی و نوآوری جذب می کنند.

 

 

 

در انتها باید گفته شود این ده شخص ویژگی های شخصیتی ذاتی یا “تیپ هایی” نیستند که به طور دائم به یک فرد وابسته باشند. آنها تقریباً در دسترس همه افراد تیم شما قرار دارند و افراد می توانند نقش ها را عوض کنند ، و بیانگر توانایی های چند وجهی آنها هستند. این افراد بیشتر از اینکه نوآوری انجام دهند ، به نوآوری مرتبط هستند.
یک پروژه نوآوری مناسب در زمان مناسب می تواند یک جنبش در کل شرکت را تحریک کند ، و پس از آن در محیط کار نفوذ می کند – باعث ایجاد یک فرهنگ نوآوری می شود که زندگی خود را به خود اختصاص می دهد.

 

 

برگرفته از مقاله The ten faces of innovation  توسط Tom Kelley

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *